Monday, February 19, 2007

عمق عميق

آن هنگام كه چشمان افق ؛
تو را خوابيد
و نگاه خورشيد از نظاره ي تو ؛
دست برداشت
چشمه بود كه روي در روي ماه ؛
تو را جوش زد

و آن زمان كه گلوي دشت ؛
تو را خشكيد
و دستان كوير؛
تو را تاول زد

صحرا بود كه برلب هاي تو ؛
ترك برداشت

اي باور همه ي روياها

آسمان به پهناي آبي ؛
تو را به تعبير نشست

و خيال خواب تو را
دريا ؛
به عمق عميق ؛
فرو رفت

نفس را تازه كن ؛
برسنگ دل ؛ بنشين
و اندكي با من بياساي .


کورش کوچک 06/02/82

No comments: