Thursday, March 6, 2008

طرد

برو گمشو !
دست از سرم بردار ،
برو ديگه ،
بابا ، برو گمشو ديگه ،
آخه چي از جونم مي‌خواي ،
ببين ، بي خيال شو و برو ، بزار به حال خودم باشم ،
آدم گوه ، با توهستم ، ها
جان مادرت برو ،
دِ برو ديگه ،
من كه ديگه با تو كاري ندارم ، ولم كن ،
بيا و بالا غيرتا بزار و برو ،
ما رو بي خيال شو ،
شتر ديدي نديدي ،
ما كه بي خيال تو شديم ،
تو هم دور ما رو خيط بكش ،
اصلا انگاري از روز اول ما رو نمي‌شناختي ،


تو كه بچه زبون فهمي هستي .
بيا بريم تو اين پارك يه ده دقيقه بشين ،
بيا ،
ببين عزيزمن ، من بي‌خيال همه ‌چي شدم ، بوسيدم گذاشتم كنار ،
سياست رفت كنار
اقتصاد رفت كنار
جامعه شناسي
دين
گاندي
مصدق رفت كنار
هدايت رفت كنار
ماركس ، چخوف ، حافظ ، تولستوي ، اقبال ، نيچه ، فانون ، ماسينيون ، شريعتي ، دوما ، بازرگان ، طالقاني ، دوبچك ، والسا ، دانتون ، روبسپير، فروغ ، شاملو ، اخوان
بازهم بگم ، همه ، همه رو بي‌خيال شدم ،
ببين ، نگاه اين بچه‌ها كن اونجا دارن بازي مي‌كنن ،
بدبخت برو دنبال زندگيت ، دست زن و بچه‌ت رو بگير ببر تفريح ، يه سر برو جاده چالوس هوا عوض كن ، يه كنار دريايي ، شمالي ، ويلايي ، برو پي عشق و حال

بيا عمو جان توپت رو وردار ، نترس كاريت ندارم خانم كوچولو ، پسر منم اندازه‌ي توِ، اونم مثل تو ، وقتي حرف مي‌زنم ، مثل تو واميسه بروبر نگام مي‌كنه ، بيا اينم توپت .


تورو خدا با زن و بچه‌م كاري نداشته باشيد ، مگه شما مسلمون نيستيد ، پس كو انصاف‌تون ، پس كو عدالت‌تون ، اينه برابري‌تون ، اينه آزاديتون ، بزار حرف بزنم نامرد ، به زنم و بچه‌م كاري نداشته باشيد ، آزارشون نديد هربلايي داريد سر من بياريد ، باشه هرچي بخاي مي‌گم ، گفتم كه هرچي بخايد مي‌گم .

آهاي يكي بياد اينجا ، من لرز دارم ، من اينجا دارم يخ مي زنم ، هيچ كس تو اين خراب شده نيس ، گفتم كه هرچي بخايد مي‌گم ، صداي گريه زنم مي‌اومد ، اونها رو برا چي گرفتيد ، اون بدبختا بي تقصيرن ، من اشتباه كردم ، گوه خوردم ، غلط كردم ، هرچي بخايد امضا مي‌كنم ، فقط به اونا كاري نداشته باشيد ، من الاغ رو بگو ، آخه خاك بر سر تورو چه به اين حرفا ، آخه به تو چه كه تو مملكت ، فقر هست ، فساد همه جا رو گرفته ، تو مگر وكيل وصي مردمي ، به تو چه ، همه سرشون به آخورشونه ، تو هم يكي مثل همه .


ببين من ديگه گذاشتم كنار ، دست از سرم وردار ،
جان مادرت برو ،
ما رو بي خيال شو ،
ببين اونا گفتن اگه پسر خوبي باشم با خانوادم كاري ندارن ، زنم تا صب التماس مي‌كرد راستي دختر كوچولو تو پسرمن رو نديدي ،
تو كه بچه زبون فهمي هستي
ما كه بي خيال تو شديم ،
تو هم دور ما رو خيط بكش
دِ برو ديگه
کورش کوچک .