Wednesday, June 6, 2007

شبكه ي معنويت

سپيد گيسوي ؛ افتاده زپاي
سياه چادرش بر سر
در پشت حلقه هاي مشبك نقره فام ضريح
فرومي چكاند صريح ؛ راز دل دردمند خود را
با چشماني كه به گستره ي دريا ماننده است
هرچند كه خط قامتش به قد ساليان عمر؛ ميل به انحناء نموده است
و با دستان رنجور خسته ي برخاسته به طلب
پاي مي فشارد به داد در پاي ضريح مشبك

و آن سوتر ؛ آن جا كه چراغ هست

نشسته در فضاي باز حياط ؛ برسكوي حوض آب آبي
مردي سيه چرده ؛ تنها
نه ! گويا آن چنان كه بايد تنهاي تنها نيست
صداي ديگري نيز با اوست ؛
آري ! صداي زني است به تمنا .

گوش كه مي سپاري
صدايي است برخاسته از پس گوشي
آري صدايي از آيفون
آيفون موبايل
شاهدي بر ؛ آميختگي تكنولوژي به معنويت !
و در مقياسي فراتر شايد ؛ سنت و مدرنيسم !

تعامل جهان قدسي با جهان مدرن
آيا بايد منتظر ماند ؟

و اينگونه مي انديشم كه در نه چندان دورتر
و يا شايد كه اكنون
بر روي ياد داشتي از جنس حكايتهاي دل
قيد شده باشد « جهت فكس به خانه ي خدا »

کورش کوچک 28/12/81

No comments: