كودكستان
آنك : جغجغهي اميد
سوت سوتكي است گيريده درگلو؛
آويخته زنگي است گوش فراخان را به گردن
كجاست « يكي دهان به پهناي فریاد
آنك : پستانك مذهب»
مهري است كوبيده بردهان
نقيشينهاي بهر بزك ؛ به رخ كشيدني است
برگ سبزي است ؛ جويدني
كجاست نيش دارو؟
آنك : گهوارهي بهشت
تخته بندي است كوچك ؛ سر بزرگان را
چوب خشك لذتي است ؛ افتاده به صحراي هوس
به تاخيرافتاده تنعمي ؛ پلاسيده
اينك ؛
كو ؟ كجاست ؟
پريشانستان « هرچه باداباد
کورش کوچک 31/04/82
برگرفته از مولانا :يك دهان خواهم به پهناي فلك تابگويم شرح عشق آن ملك
سوت سوتكي است گيريده درگلو؛
آويخته زنگي است گوش فراخان را به گردن
كجاست « يكي دهان به پهناي فریاد
آنك : پستانك مذهب»
مهري است كوبيده بردهان
نقيشينهاي بهر بزك ؛ به رخ كشيدني است
برگ سبزي است ؛ جويدني
كجاست نيش دارو؟
آنك : گهوارهي بهشت
تخته بندي است كوچك ؛ سر بزرگان را
چوب خشك لذتي است ؛ افتاده به صحراي هوس
به تاخيرافتاده تنعمي ؛ پلاسيده
اينك ؛
كو ؟ كجاست ؟
پريشانستان « هرچه باداباد
کورش کوچک 31/04/82
برگرفته از مولانا :يك دهان خواهم به پهناي فلك تابگويم شرح عشق آن ملك
No comments:
Post a Comment