Saturday, January 27, 2007

هجوم شب

شب است و
بر در و ديوار فرو مي ريزد
هجومي از تيرگي

نه شعله ؛ نه جرقه ؛ كه حتي شراره اي هم
بر نمي جهد زآن سوتر از تاريكي

ظلمت است ؛
كه سم ضربه مي كوبد بر سينه ي خاك

و باد به رسمي ديرين
گره انداخته ؛
سايه ها را ؛ به سر شاخه ي اوهام

دشت ؛ آشفته خيال است
كوه ؛ آلوده به تب

دريا ؛ سخت به شماره آمده نفس‌هاش
آسمان ؛
گويي كه ؛
سياه سرفه افتاده به جانش
رود ؛
هزيان زده ؛
زردآب بالا مي آورد

و در اين ظلمت قيراندود
بطن شب ؛
آنجا كه برآمدگي كوه ؛
سايه انداخته است
آبستن از حادثه
قصد زايش دارد

کورش کوچک
14/11/81

No comments: