بيچاره حوا
بيچاره حوا كجا نشستهاي؟
كه بي حواس
فلسفه خلقت را
حاشيه نويسي مي كنند
دِين دار توست خلق خدا
فلسفهي « به من چه مربوط »
چندان به تو بي ربط نبود
كسي كه زيرپاي مسئوليت خلق خدا زاييده بود
تو را زاييد
تا گناه ناقصالخلقه بودن آدم را
به پاي تو بنويسد
از دنده ها يكي را كاست
تا با يك دندگي به اثبات برساند
احسنالخالقين چيزي كم نگذاشتهاست
و تو بيچاره حوا
اگر نبودي
فلسفهي خلقت
بي حاشيه مي ماند
كسي تو را خلق نكرد
كسي زير خلقِخود زاييده بود
گناه راندنش را
فلسفهي« به من چه مربوط»
حاشيه نويسي كرد
بيچاره حوا
آدم حسابي تر از آدم نبود
نه سيب
نه گندم
گناه ، گناه تو بود
تو بيچاره حوا
تو كه از دنده چپ برخاستي
اگر نبودي
بيچاره خلق و خدا
چيزي كم داشت
كه بي حواس
فلسفه خلقت را
حاشيه نويسي مي كنند
دِين دار توست خلق خدا
فلسفهي « به من چه مربوط »
چندان به تو بي ربط نبود
كسي كه زيرپاي مسئوليت خلق خدا زاييده بود
تو را زاييد
تا گناه ناقصالخلقه بودن آدم را
به پاي تو بنويسد
از دنده ها يكي را كاست
تا با يك دندگي به اثبات برساند
احسنالخالقين چيزي كم نگذاشتهاست
و تو بيچاره حوا
اگر نبودي
فلسفهي خلقت
بي حاشيه مي ماند
كسي تو را خلق نكرد
كسي زير خلقِخود زاييده بود
گناه راندنش را
فلسفهي« به من چه مربوط»
حاشيه نويسي كرد
بيچاره حوا
آدم حسابي تر از آدم نبود
نه سيب
نه گندم
گناه ، گناه تو بود
تو بيچاره حوا
تو كه از دنده چپ برخاستي
اگر نبودي
بيچاره خلق و خدا
چيزي كم داشت
کورش کوچک
سال 1382 دوازدهم اسفند ، ماه سفندارمذ ـ ايزد بانوي پرستار
1 comment:
salam bar shaere moaser:
khaili khoshal shodam az sar akhaze zibaye dighare ke ba shoma ma ra be door haye delpazir mibarad/
ba ehteram bamdade soori
Post a Comment