Friday, May 11, 2007

حلقه ي يقين

همه حرف و حكايت بود و نبود
همه ي گردش اين ؛ چرخ كبود
همه نگاه هاي مانده به راه
همه دستان طلبكار خدا
همه اين بايد و شايد
همه اين حرف نگفته
همه اين حدس و گمان ؛
8888
آيا هست كسي تا كه بگويد ؛
وز بهر چه بود ؟
تو بگو ؛ بهر تو بود ؟
تو بگو ؛
بهر تو ؛ آيا كه بود بحر خدا ؟
تو بگو ؛
تو كه از معركه ي شك و يقين ؛ بود و نبود
خاطر آبي آرام خدا را نه مشوش بكني
تو كه آرام و قراري
تو كه تسكين دلي
تو كه شوري ؛ شرري
تو كه گرمي
تو كه از گرمي چشمان پر از خواب خدا ؛ گرم تري .
تو بگو . کورش کوچک – 05/12/81

No comments: